(~. ش) (حامص.) باز کردن و شکافتن کالبد مرده در آزمایشگاه، تشریح علمی.
(ص.) سرگشته، حیران، نادان.
(لِ) [ فر. ] (اِ.) آموزشگاه، مدرسه عالی، مدرسه شبانه روزی.
(اِمر.)
۱- کارزار، حرب.
۲- مزرعه برنج، برنجزار.
(اِ.) = کله جوش: اشکنه، نوعی غذای حاضری.
(لُ) [ فر. ] (اِمر.) واحد اندازه گیری حرارت.
(لِ کِ) [ روس. ] (اِ.)۱ – اتاقکی که ~دارای چهار چرخ میباشد و به وسیله ~یک اسب یا بیشتر حرکت میکند.
۲- چهارچرخهای که برای حمل و نقل کودک شیرخواره به کار میرود.
(لُ تِ) (ص مف.) آشفته، پریشان حال.
(لُ) (ص. اِ.) بیوه، زن بیوه.
(لِ جِ) (اِ.) فاخته.
(لَ دِ) (ص فا.) به شتاب رونده، جیم شونده.
(لَ) (اِ.) نوعی کارد نعلبندان و بیطاران اسب.
(لَ یا لِ) (اِ.)
۱- متاع و اسباب خانه.
۲- کدوی شراب.
۳- زمینی که برای کشت آماده شده باشد.
(اِ.)
۱- تنه، بدن.
۲- صورت، شکل.
(اِ.) = کالوچ: کبوتر.
(اِ.) انگشت کوچک.
(اِ.) نوعی گیاه بدبو، گندنا.
(ص.) نادان، ابله.
(ش)(اِ.)
۱- دیگ، دیگ غذا.
۲- نوعی آش.
(لَ) (اِمصغ.) نوعی خربزه کوچک.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.