(کُ مّ) [ ع. ] (اِ.) آستین. ج. اَکمام.
(کَ) [ په. ]
۱- (ص.) اندک، قلیل.
۲- (ص تف.) کمتر، اقل.
۳- الا، منهای.
۴- کمیاب، نادر.
(کَ. اَ) [ فا – ع. ] (ص مر.) پست نژاد.
(کَ. بَ عَ) [ فا – ع. ] (ص مر.) فقیر، ندار.
(کَ. دِ) (ص مر.) بی جرأت، ترسو.
(~.) (حامص.) جبن، ترس.
(کَ) (ص.) خجالتی، خجول.
(کَ. زَ دَ)
۱- (مص م.) حقیر شمردن.
۲- (مص ل.) اظهار عجز کردن.
(~. زَ دِ) (ص.) بی دولت، بی اقبال.
(~. زَ) (ص فا.)
۱- کسی که در قمار همیشه میبازد.۲ – بی دولت، بی اقبال، سهل – انگار.
۳- پست کننده.
(کَ. ظَ) (حامص.) بی طاقتی، بی – گنجایشی.
(~.) (ص فا.) فروشندهای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد میفروشد.
(~.) (حامص.) تقلب در وزن جنس هنگام فروختن.
(~. مَ حَ) [ فا – ع. ] (ص مر.)
۱- بی اعتبار.
۲- کم توجه، کم لطف.
(کَ. نَ) [ فا – ع. ] (ص مر.) بی مانند، بی مثل.
(~ُ سú) نقصان، زیان، عیب.
(کَ) (ص مر.)
۱- تنبل.
۲- بی تجربه.
(کُ کُ) (اِ.) ریگ روان.
(کَ. گِ رِ تَ) (مص م.) ناچیز شمردن، حقیر پنداشتن.
(کَ) [ ع. ] (ق.) همچنان، مانند اینکه.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.