(کِ) [ یو. ] (اِ.) عبادتگاه مسیحیان.
(کِ ش) [ فر. ] (اِ.)
۱- نوشته یا تصویری حک شده روی فلز که در چاپ از آن استفاده کنند.
۲- قالب، باسمه.
(~.) [ فر – فا. ] (ص نسب.)
۱- منسوب به کلیشه.
۲- قالبی، باسمهای.
(کَ) [ ع. ] (ص.)
۱- کند، سست.
۲- مانده شده.
(کَ) [ ع. ] (ص.) هم سخن، هم صحبت.
(~. دَ) [ ع – فا. ] (ص مر.) مبارک دست، کامیاب.
(کَ) [ ع. ] (ص نسب.) موسوی، پیرو حضرت موسی، یهودی.
(کِ نِ) (اِ.) دستمال کاغذی، مأخوذ از نام تجاری دستمال کاغذی.
(کِ) [ فر. ]
۱- (اِ.) ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی – درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه. (فره).
۲- (ص.) بالینی.
(کُ یِ یا یَ) [ ع. کلیه ] (اِ.) قلوه، هر یک از دو عضو لوبیایی شکل که عضو مترشح دستگاه ادراری را به وجود میآورند.
(کُ لّ یِّ) [ ع. ]
۱- (مص جع.) کلیت.
۲- (اِ.) همه، جمعاً.
(کَ) (اِ.) غلیواج، زغن.
(کُ) (اِ.) گلیون، جامه هفت رنگ.
(کُ یَ) [ ع. ] (ص نسب.) مربوط یا منسوب به کلیه.
(کِ) [ فر. ] (اِ.) وسیلهای به شکل میله خمیده فلزی یا پلاستیکی برای نگه داشتن ورقههای کاغذ، مقوا و مانند آن، گیره.
(کُ چِ) (اِ.)
۱- نان، قرص نان.
۲- جامه نیم تنه.
(~.) (اِ.) = کلید: کلید چوبین که بدان کلیدان را بگشایند.
(کِ) (ص.) لوچ، احول.
(~.) (اِ.) انگشت کوچک دست یا پا.
(کَ) (اِ.) = کلک: جغد.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.