(کُ) (اِ.) گل خشک شده و به هم چسبیده.
(~. اَ)
۱- (ص فا.) کسی که به سوی کسی کلوخ میاندازد.۲ – (اِ.) سوراخهایی در زی – ر کنگرههای دیوار قلعه که از آنجا سنگ و کلوخ به طرف دشمن میانداختند.
۳- عیش و عشرت و شرابخوری در اواخر ماه …
(کُ خَ یا خِ) (اِ.) هرچیز که به شکل و هیئت کلوخ باشد.
(کُ) (اِ.) = کلوزه: غوزه پنبه که شکفته شده و پنبهها از آن برآمده باشد؛ جوزغه.
(کُ) (اِ.) اسبی که چشم و روی و پوزش سفید باشد و آن را شوم میدانستند.
(کُ) (اِ.) قفل چوبی که سابقاً پشت در حیاط کار میگذاشتند.
(کَ وَ) (اِ.)
۱- دستبند و مرسله از گردو و انجیر و غیره.
۲- خیار و بادرنگ و انجیر، گردو و خرمای خشک به رشته کشیده.
(کَ وَ دَ یا دِ) (اِ.) = کلوند: خیار بزرگ و باریک و دراز، شنگ.
(کُ چِ) (اِ.) نوعی نان شیرینی که با آرد گندم و روغن و شکر میسازند. کلیچه هم گفته میشود.
(~.) (ص. اِ.) بی حیا، گستاخ.
(کُ) (ص. اِ.) پسر کوچک.
(کَ پَ ر) (اِ.) سخنان بی معنی، یاوه و بیهوده.
(کَ) (اِ.) = کلیچ: عجب، خودستایی، تکبر.
(کُ) (اِ.) پوشش پشمینه که سابقاً از کشمیر و تبت میآوردند.
(کِ لِ) (اِ.) = کلیک: انگشت کوچک، خنصر.
(کَ لَ یا لِ) = کلیک:
۱- (اِ.) بوم، کوف.
۲- (ص.) شوم، نامبارک.
(کِ) چهار دندان تیز در درندگان ؛ ناب.
(کِ) (اِ.) نی، قلم نی.
(~.) (اِ.) چیزی شبیه قایق ساخته شده با چوب و تخته و چند خیک باد کرده.
(کَ لَ) (اِ.)
۱- نیشتر.
۲- منقل، آتشدان.
۳- (عا.) حیله و فریب. ؛ ~ کسی را کندن الف – کسی را از میان برداشتن. ب – کسی را با توطئه از کار برکنار کردن. ؛ ~ مرغابی ترفند بسیار …
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.