(یَّ) [ ع. کوفیه ] (اِ.) دستار چهار – گوشهای که مردان عرب روی سر خود می – اندازند و رشتهای مخصوص هم روی آن بر سر میگذارند که عقال نامیده میشود.
(اِ.) گلیم و پلاس کهنه.
(اِ.) پشت، به ویژه بخش بالای پشت انسان یا حیوان، گُرده.
(اِ.)
۱- کتف، دوش.
۲- آبگیر، برکه.
(کَ دَ) (مص م.)(عا.) حمل کردن بار یا شخصی را بر روی شانه یا پشت.
(اِ.) = شولا: جامهای پشمین که شبانان پوشند.
(اِمر.) آبگیر، استخر.
(اِ.) طوفان دریا، موج شدید و بزرگ.
(کَ دَ)(مص ل.)۱ – متلاطم شدن امواج دریا.
۲- (عا.) هنگامه به پا کردن.
(لَ) (اِ.) آتشدان، منقل.
(لِ) ([ انگ. ] (اِ.) دستگاهی معمولاً برقی برای خنک کردن هوای داخل یک فضا.
(لَ) (اِ.) قولنج، درد کمر.
(لَ) (ص.) هیز، مخنث.
(لِ) باری که روی دوش حمل کنند.
(لَ) (ص.) احمق، نادان.
(لِ. پُ) (اِمر.) کیف یا کیسهای که برای حمل بار بر پشت بندند.
(حامص.) سواری روی کول و پشت.
(کُ) (ص نسب.)
۱- دوره گرد، بیابانگرد.
۲- فاحشه.
۳- غرشمال، ارقه.
(کُ) [ فر. ] (اِ.) ورم مخاط روده فراخ که معمولاً با عوارض دفع بلغم و خون و چرک همراه است، ورم قولون.
(دَ) (مص ل.) کندن، کاویدن زمین.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.