(کُ دِ) (اِ.)
۱- زبان کوچک که در ته حلق قرار دارد.
۲- زبانه قفل، دندانه کلید.
(کَ) (اِ.)
۱- گیاهی است یکساله با ساقههای بلند خزنده و برگهای پهن و گل -های زرد، پخته آن خورده میشود.
۲- کوزه شراب و پیاله.
(کَ دَ) (اِمر.) دیوار، پی دیوار و عمارت.
(کَ) (اِ.)
۱- حمام، گرمابه.
۲- جام و پیاله.
(کُ رَ) [ ع. کدوره ] (اِمص.)۱ – تیرگی، سیاهی.
۲- دلتنگی.
(کَ مِ) (اِمر.) کوزه، کدویِ میان تهی خشک کرده که در آن شراب ریزند.
(کَ دِ) [ ع. ] (ص.) هر چیزی که تیرگی داشته باشد.
(کَ دُِ یَ) [ ع. ] (اِمر.) دسترنج، زور بازو.
(کَ دِ) (اِ.) چوبی که رخت شویان با آن جامه را هنگام شستن میکوبیدند. کدنگ و کدینه نیز گفته میشود.
(کُ یِ) [ ع. کدیه ] (اِمص.)
۱- سختی روزگار.
۲- گدایی.
(کَ وَ) (ص مر.)
۱- کدخدای خانه.
۲- کشاورز، بزرگر.
۳- ریش سفید قوم.
(کَ) [ ع. ] (ق.) این چنین، چنین.
(کَ ذّ) [ ع. ] (ص.) دروغگو، مکار، حیله گر.
(کِ ذْ) [ ع. ] (اِ.) دروغ، دروغ گفتن.
(کَ ذَ) (ص.) احمق، ابله، نادان.
(کَ ذا لِ) [ ع. ] (ق.) همچنین، چنین هم.
(کَ) [ ع. ] (ص.) دروغگو.
(کَ) [ په. ] (ص.) ناشنوا.
(~.) (اِ.) زور، توان، قوت.
(کَ رّ) [ ع. ] (مص ل.) حمله کردن به دشمن در جنگ.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.