(کِ مُ لْ تِ) [ ع. ] (اِمر.) فرشتگانی که کارهای خوب و بد انسان را ثبت کنند.
(کَ) [ ع. ] (اِ.) جِ کرامه. کارهای عجیب و خارق العاده که از بعضی اولیاء و صالحان دیده میشود.
(کَ مَ) [ ع. کرامه ] (مص ل.) سخاوت، جوانمردی، بخشندگی.
(~. فَ دَ) (مص ل.) بخشیدن، عفو کردن.
(کِ مَ) [ ع – فا. ] (ص مر.)
۱- باقدر و قیمت.
۲- بااهمیت، مهم.
(کُ) (اِ.) اسبی را میگویند که رنگش زرد، حنایی یا قهوهای روشن باشد. کُرَند، کُرَن، کُرَنگ و کورنگ هم گفته میشود.
(کَ) (اِ.) طرف، کنار، حاشیه.
(کَ) (ص.) کناره گیر. نقیض میانجی.
(کَ نِ) [ په. ] (اِ.)
۱- کنار، لب ساحل.
۲- پایان.
(~. گِ رِ تَ) (مص ل.) کناره – گیری کردن.
(کَ) (اِ.) نهایت، کرانه.
(کَ هَ) [ ع. کراهه ] (اِمص.) بی میلی، نفرت.
(~. تَ) [ ع – فا. ] (مص م.) نفرت داشتن، ناپسند بودن.
(کَ یَ) [ ع. کراهیه ] (اِمص.) نفرت، بی میلی.
(کِ) [ فر. ] (اِ.) پارچهای باریک و بلند که مردان به یقه پیراهن گره زنند و از جلو سینه آویزان کنند، فکل.
(کَ) (اِ.) گونهای زیره که به نام زیره سیاه یا زیره سیاه کرمانی موسوم و دارای ریشههای متورم است. از دانههایش به منظور معطر کردن اغذیه استفاده میکنند و به علاوه دارای خاصیت بادشکن و از بین بردن نفخهای روده …
(کَ) (اِ.) دُم جنبانک، بلدرچین.
(کَ کَ یا کُ کَ) (اِ.) زاغ، کلاغ.
(کَ یِ) (اِ.) جِ کریمه.
۱- زنان با مروت.
۲- بزرگ قدر، ارجمند.
(کِ یِ) (اِ.) گرفته شده از «کراء» عربی. مزد، اجرت.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.