(کَ) (اِ.) کدخدا، رییس قوم.
(کُ) (اِ.) کُرف، قیر، شبه.
(کَ) (اِ.) هرگیاهی که در کنارههای جوی و رودخانه سبز شود.
(کَ) (اِ.) مهره، مهرههای گردن و پشت.
(کَ)
۱- (اِ.) شخص، مردم، ذات.
۲- (مبهم) شخص مبهم.
۳- فردی، احدی.
۴- یار، رفیق، همدم.
۵- خویش، خویشاوند.
۶- مرد، جوانمرد.
(کُ) (اِ.) (عا.) اندام خارجی تناسلی زن، فرج. ؛ ~خل کم عقل، دیوانه. ؛ ~مشنگ کم عقل، خُل.
(کَ سُ) (اِمر.) (عا.) قوم و خویش.
(کِ) [ ع. ] (اِ.) جامه، لباس، گلیم. ج. اکسیه.
(کَ) [ ع. ] (مص ل.)بی رواج شدن، بی – رونق شدن.
(~.) [ ع – فا ] (حامص.) بی رونقی.
(کَ لَ) [ ع. کساله ] (مص ل.) سستی، بیماری، رنجوری.
(کَ) (اِ.) دیگران.
(کَ) [ ع. ] (مص م.)
۱- تحصیل، به دست آوردن.
۲- حرفه، شغل.
(کُ) [ ع. ] (اِ.) ثقل چیزهای فشرده ؛ کنجاره روغن.
(کَ سَ بِ) [ ع. کسبه ] جِ کاسب.
(کَ تَ) [ معر. ] (اِ.) = گشتگ: یکی از خطوط عهد ساسانی دارای بیست و هشت حرف.
(کُ تَ) (اِ.) جعل، حشرهای سیاه و پردار.
(کُ تَ یا تِ)
۱- (اِمف.) کوفته، کوفته شده.
۲- (اِ.) غله کوفته که هنوزش پاک نکرده باشند یعنی از کاه جدا نشده باشند.
۳- گیاه سرخ مرد، عصی الراعی، هفت بند.
(کُ تِ) [ په. ] (اِ.)
۱- کُشتی.
۲- زنار و ریسمانی که ترسایان و هندوان و زرتشتیان بر کمر بندند.
(کَ مِ) (اِ.) خار شتر.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.