(گَ) [ په. ] (ص.)
۱- آن چه دارای گرماست، ض د سرد.
۲- با محبت، صمیمی.
۳- تندخو. ~۴ – دلنشین، دلچسب. ؛~ و سرد چشیده کنایه از: آن که تجربههای بسیار کرده و ورزیده شده.
(گَ) (ص مر.) تندخو.
(گَ. دَ) (مص ل.) تاختن، چهارنعل رفتن.
(~. سُ خَ)(ص مر.) خوش صحبت، خوش گفتار.
(~. شُ دَ) (مص ل.)
۱- حرارت پذیرفتن.
۲- سرحال شدن، به شوق آمدن.
(~. ش کَ)(حامص.)پُرخوری، شکم بارگی.
(~. عِ) [ فا – ع. ] (ص مر.)
۱- تند، سریع،
۲- پرشور، پرشوق.
(گَ. کُ) (اِ.)
۱- وسیلهای که برای گرم کردن به کار میرود.
۲- لباس کشباف نرم و ضخیم به صورت بلوز یا بلوز و شلوار.
(~.) (اِمر.) میان روز که هوا بسیار گرم است.
(~. گِ رِ تَ) (مص م.) کسی را مورد تفقد قرار دادن.
(~. گَ تَ)(مص ل.)بی قرار شدن، خشمگین شدن.
(گَ) [ په. ] (اِ.) حرارت، سختی گرما.
(گَ بِ) (اِمر.) حمام، به ویژه حمام عمومی.
(گَ. زَ دِ) (ص.)دستخوش گرمازدگی.
(~. سَ) (اِمر.) وسیله اندازه گیری مقدار گرمایی که دفع، جذب یا از جسمی به جسمی دیگر منتقل میشود، کالری متر.
(~. گَ) (ق.)
۱- بحبوحه.
۲- در حال گرمی.
(~. یِ) (اِ.) عمل یا فرآیند پدید آوردن گرما.
(~.) (ص نسب.)
۱- مربوط به گرما.
۲- کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته.
(گُ رُ) (اصط.) (عا.) صدای سقوط چیزی سنگین از جایی بلند. ؛ ~گرمب صدای پی در پی افتادن یا کوفتن و زدن چیزی.
(گَ. نِ)(اِ.) محوطهای برای پرورش گل و گیاه که بخشی از سقف و دیوارهایش شیشهای است و دما و رطوبت آن نسبتاً ثابت نگه داشته میشود.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.