(~. کَ دَ) (مص م.) شرح و تفسیر کردن.
(~. گَ)(ص فا.)شرح دهنده، مخبر، خبرنگار.
(گُ رِ) (اِمص.) نک گزارش.
(~.) (اِ.) مسند، عبارتی که آگاهی نسبت به مسندالیه میدهد.
(~. کَ دَ) (اِمص.) گذشتن، عبور کردن.
(گُ یا گِ)
۱- (ص.) بیهوده، عبث.
۲- بسیار، بی اندازه.
(~.) (حامص.) اغراق گویی، مبالغه کردن.
(گَ یا گِ فِ) (ص.) بیهوده، عبث.
(~.) (ص فا.) عبث گو، بیهوده گو، پرحرف.
(~.) (حامص.) افراط، مبالغه.
(گَ) (ص فا.) گزنده، در حال گزیدن.
(گَ زَ گَ) (اِمر.) شکرک مترشح از بوتههای گز را گزانگبین گویند. این شکرک سفت و شکننده و دارای قند و الکلهای مختلف است و خواص دارویی دارد. از جمله به عنوان مسهل جهت اطفال و ضد راشیتیسم استعمال میشود. …
(گَ وَ) (ص فا. ق حا.) شتابان، به تعجیل.
(گَ دَ) (مص م.) گزیدن.
(گَ زَ) (اِ.) زردک، هویج.
(گُ زِ) (اِ.) مخفف گزیر، چاره، علاج.
(گُ زَ دَ) (مص م.) علاج کردن، چاره نمودن.
(گُ زِ دَ) (مص م.) علاج کردن، چاره کردن.
(گَ زِ) (اِمص.) گزیدن.
(گِ لِ) [ تر. ] (اِ.) نک گزلیک.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.