(یَ دَ) [ تر. ] (اِ.)
۱- اسب زین کرده بدون سوار که پیشاپیش موکب پادشاهان و امرا حرکت میدادند.
۲- ابزار یا اسباب که ذخیره نگه دارند تا آن را به جای تباه شده آن نهند.
(~. کَ یا کِ) [ تر – فا. ] (ص فا.)
۱- آن که افسار یدک را در دست دارد و همراه برد.
۲- کسی که علاوه بر وظیفه خود مسئولیت وظیفه دیگری را نیز به عهده دارد.
(یَ دَ) [ تر – فا. ] (ص.) قطعات اضافی که برای جایگزین کردن قطعات خراب شده یک دستگاه نگه داری میشود.
(ی. ب. ی. شُ دَ) (مص ل.) بی حساب شدن، نه بدهکار بودن و نه طلبکار بودن.
(یَ) (اِ.) چین و شکن.
(یَ عَ یا ع ِ) [ ع. یراعه ] (اِ.)
۱- گول و بد دل.
۲- شترمرغ ماده.
۳- بیشه نشیب، نیستان – ناک.
۴- کرم شب تاب.
(یَ) [ تر. ] (اِ.)
۱- ساز و برگ اسب.
۲- سلاح.
(~.) [ تر – فا. ] (حامص.) کوبیدن و نصب کردن یراق در و پنجره از قبیل قفل و لولا و دستگیره و مانند آن.
(یَ) [ تر. ] (اِ.)
۱- عوارضی که برای رسیدگی به جرایم گرفته میشد (ایلخانان).
۲- سیاست.
۳- بازرسی، مجلس محاکمه.
(یَ رَ) [ ع. ] (اِ.) بیماری زردی، نوعی بیماری که در اثر اختلالات کبد به وجود میآید.
(یَ) [ تر. جغ. ] (اِ.) حکم و فرمان پادشاه. ؛ ~ خانی: فرمان پادشاه (ایلخانان و دورههای بعدی).
(یَ مَ) (اِ.) ارمغان، تحفه.
(یَ رَ) [ تر. ] (اِ.)
۱- روده.
۲- تسمه و دوال نرم و سفید.
(یَ) (اِمر.)
۱- قلیه و قیمه را گویند که بعد از پخته شدن تخم مرغ بر بالای آن ریزند.
۲- کوفته که در آن تخم مرغ پخته باشد.
(یَ) [ په. ] (اِ.) خدا، خداوند.
(یَ نِ) (اِ.) آیزنه ؛ شوهر خواهر.
(یَ زَ) (اِ.) پیش قراول، جلودار.
(یَ) [ ع. ] (اِ.)
۱- طرف چپ.
۲- چهرهای که د یدن آن نحوست و شومی میآورد.
(یَ) [ تر – مغ. ] (اِ.)
۱- سیاست.
۲- فسق (سنگلاخ).
۳- ترتیب و ساختگی.
(یَ وُ) [ تر. ] (اِ.) جلودار، پیش قراول.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.