(گَ) (اِ.) خفتان.
(گُ) (اِ.) بوزینه، میمون.
(گَ) (اِ.)
۱- نوعی از خاک که پس از استخراج از معدن به کوره میبرند و حرارت میدهند تا تبدیل به گچ شود.
۲- (کن.) کندذهن، ناتوان از فهم و شعور.
(~. بُ) (حامص.) نقش و نگار درست کردن با گچ در روی دیوار و سقف ساختمان.
(گَ چِ) (ص.) کسی که نتواند روان و فصیح سخن بگوید.
(گ چَ)(اِ.)نام سازی است شبیه کمانچه که با آرشه نواخته میشود.
(گَ) (ص.) کج، منحنی.
(گَ) (اِ.)
۱- چینه دان مرغ.
۲- حوصله.
(گَ دُ) (اِ.) عقرب.
(گِ) [ انگ. ] (اِ.) مرد، ولگرد، یارو. در جمع به معنای همجنس بازان مذکر.
(اِ.) مخفف گیاه.
(اِ.) گیاه، نبات.
[ په. ] (اِ.) هر رستنی که از زمین بروید.
(ش) (اِ.) علمی که موضوع آن تحقیق درباره گیاهان و رستنی هاست.
(هَ) (اِمصغ.) بخشی از رویان دانه که پس از رویش دانه و رشد به گیاه جدید تبدیل میشود.
[ فر. ] (اِ.) از سازهای زهی که دارای شش سیم میباشد و با انگشتان دست نواخته میشود.
(ش) (اِ.) شناسایی نقشه زمین.
[ په. ] (اِ.)
۱- دنیا، جهان.
۲- کاینات.
(نَ وَ) (اِفا.) جهانگرد.
(ص.) پریشان، آشفته.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.