(اِمر.) مابین چشم و گوش، شقیقه.
(اِ.) مرغ گوشت ربا، غلیواج، زغن.
[ فر. ] (اِ.) دفتر راهنمای یک شهر یا یک کشور.
(ص.)
۱- قرمساق، دیوث.
۲- بی – جرأت.
۱ – (اِمص.) گرفتگی، مانع.
۲- دشواری در کار، اشکال.
۳- (ص.) گرفتار، اسیر.
(وَ دَ) (مص م.) (عا.)
۱- به دست آوردن.
۲- اسیر کردن، مقید ساختن.
(دَ) (مص ل.) (عا.)بند کردن، به کسی یا موضوعی پرداختن و از آن دست نکشیدن.
(ص فا.)
۱- گیرنده، جذاب.
۲- فریبنده، زیبا.
۳- اثرگذار، مؤثر.
(اِمر.)
۱- بحبوحه، لحظه حساس.
(حامص.) جذابیت، گرفتگی.
(بُ) [ انگ. ] (اِمر.) جعبهای است محتوی دندههای مختلف در اتومبیلها، قدرت تحرک موتور به این جعبه منتقل میشود و سپس به وسیله دنده، به دندههای مختلف منتقل میگردد.
(رِ) (اِ.) وسیلهای برای گرفتن و نگه داشتن چیزی.
(رُ) (اِ.) بحبوحه، هنگامه.
[ په. ] (اِ.) موی بلند، گیسو.
(س) (اِ.) زن سالخورده و دارای تجربه و آگاهی.
(اِ.) زلف، موی بلند سر زنان که از پشت گردن بلندتر باشد. ج. گیسوان.
(بُ دَ) (مص ل.) رسمی در سوگواری که زنان به هنگام عزاداری گیسوی خود را میبریدند.
(بُ دِ) کنایه از: زن بی شرم و حیا.
(گِ) [ ژاپنی. ] (اِ.) هر یک از دختران ژاپنی که برای تأمین عیش و سرگرمی مردان آموزش دیدهاند.
(ش) [ فر. ] (اِ.) باجه، دریچه.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.