(رَ) (اِ.) [ ع. ] (ندا.) پروردگارا، ای خدا.
(رَ) (اِ.) معرب یاره ؛ دستبند.
[ انگ. ] (اِ.) واحد طول در انگلستان تقریباً ۹۲ سانتی متر.
(قُ) [ تر. ] (اِ.) (عا.) آدم ناشناس، کسی که هویت او مجهول باشد.
(ر تَ) (مص ل.) توانستن، توانایی داشتن، از عهده برآمدن.
[ تر. ] (اِ.) دعوا، منازعه.
(مَ) (ص مر.) یاری دهنده، یار، دوست.
(ر) (اِ.)
۱- دستبند.
۲- طوق.
۳- توان، نیرو، جرأت.
(~.) (اِفا.)
۱- باج و خراج گیر.
۲- جمع کننده محصول.
(اِ.) (عا.)
۱- فلان، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناختهاست و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته میشود.
۲- تعبیر استخفاف آمیز از کسی.
(رَ) (اِ.)
۱- یار کوچک.
۲- بچه دان، رحم.
(رَ) (اِ.)
۱- یارایی، توانایی.
۲- مجال، فرصت.
(حامص.) کمک، مدد.
(خا تَ) (مص ل.)
۱- کمک طلبیدن، استعانت.
۲- توانایی خواستن.
(دَ) (مص ل.)
۱- کمک کردن.
۲- توانایی دادن.
(کَ دَ) (مص م.)
۱- کمک کردن.
۲- نیرو بخشیدن.
(گَ) (ص فا.)
۱- کمک کار.
۲- نیرو دهنده.
(دَ) (مص م.) یاری کردن، حمایت نمودن.
(اِ.)
۱- ارش ؛ واحدی در طول و آن از نوک انگشت میانی تا آرنج میباشد.
۲- گام، قدم.
(ص فا.)۱ – قصدکنان.
۲- در حال اندازه – گیری.
© تمام حقوق برای کاری راش محفوظ است. طراحی و اجرا توسط راشافراز.